یک دهه راتین بودن
167 بازدید 1402/06/18یک دهه افتخار همصدایی با شما
ده سال از راتین بودنم گذشت
۱۸ شهریور ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲
در اوج آزادگی و رهایی، مهربانترین بخشنده باش
عکس: استودیو میم
یک دهه افتخار همصدایی با شما
ده سال از راتین بودنم گذشت
۱۸ شهریور ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲
در اوج آزادگی و رهایی، مهربانترین بخشنده باش
عکس: استودیو میم
قلب من خونته... هیچ کجا
خـونهی آدم نـمیشـه!
تو را به حراج گذاشتند؛ اما نمیدانند با اصالتها فروشی نیستند.
مردبارونی - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
۲۷ فروردین (۱۶ آوریل) روز جهانی صدا را به هنرمندان این عرصه تبریک عرض میکنم.
ببخش و رها کن تا مرد بشی...
روز جهانی مرد مبارک
اینجا اتاقیه که بیش از سیزده سال همه ی ترانه هامو وقت تنهاییم داخلش سرودم، ملودی زدم، خوندم و با عشق تقدیمتون کردم و این آخرین عکسی هست که دوم تیر ۱۴۰۰ از این اتاق به یادگار گرفتم تا تموم خاطرات و رویاهاشو خاک کنم.
اینجا چه به شاد، غمگین و یا به زبان اعتراض دردایی رو فریاد زدم که به صورت ترانه شکل گرفته بودن و تنها تجربه ای که برای من جا گذاشت این بود که بگم: رفتن دنبال علاقه هات تاوان سنگینی داره که هرکسی لایقش نیست. اگر تحمل ضرباتشو نداری و مردش نیستی دورشو خط بکش؛ چون کارگردان و بازیگران این داستان کسای دیگری هستن که هیچوقت نمیزارن به حقت برسی. منم دیگه برای دل خودم میخونم نه موفقیت و شهرت. با این حال منتظر آهنگای دلی جدیدم باشین.
همه چی یازده
به وقت خدا که تکه ♥
تولدت مبارک 🎂❤️😍
سه همیشه عدد مقدسی بوده برام. تمام اتفاقات خوب زندگیم توی این رقم خلاصه شدن. انگار عدد شانسمه! مثل تولد برادرزادم که در سومین روز از سومین ماه سال ۱۳۹۸ رخ داد.
راتین رها
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
آغاز پادشاهی خردادیها 😍♥️
آرین جعفری (برادرزاده راتین رها)
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
دیروز (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰) در مراسم رونمایی و جشن امضای دو کتاب در پاتوق کتاب فرهنگ عامه کرمان
رمان «غلامحسین یاغی» اثر استاد سهراب براهام
و مجموعه شعر جبالبازی «وایه» سروده دوست عزیزم رضا میرشکاری
با حضور حمید نیک نفس، لیلا راهدار ، حسین سبزه صادقی، علیرضا دوراندیش و حامد حسینی پناه
گزارش کامل این برنامه به همراه عکسهای مراسم را میتوانید در سایت lovarjonoub.ir بخوانید و ببینید.
سپاس فراوان از جناب حسین سبزه صادقی 🌹 و آرزوی موفقیت برای استاد براهام و دوست شاعرم رضا میرشکاری ❤️
عکاس: محمدرضا براهام
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
ارتفاع بگیر تا پشه ها تو رادارت قرار نگیرن💪
چاه همدرد علی شد تا بفهمیم که هیچکس شنوای دردهایت نیست... به مردمان شهر دل نبند!
✍️ راتین رها
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
خیلی وقته دیگه نگران اهدافم نیستم و مثل گذشته برای موفقیت نمیجنگم. چون خوب فهمیدم حامی بزرگی چون خدا دارم ♥️
✓ سال ۱۴۰۰ = تیک زدن اهداف ۱۰۰٪
پشت سر هر آنچه که بود گذشت. تنها به افق های روبرو خیره شو...
با پسر دایی در پارک پردیسان کرمان
مورخه: ۱۴۰۰/۱/۱۱
سایه مادرم از واجبات سینهای سفره هفت سین نوروز هرساله که خدا رو بخاطر این نعمت گرانبها سپاسگزارم...
مادرم تولدت مبارک 🎂😍
در اولین روز از سال جدید به خودت قول بده که قراره بهترین باشی. طوری که وقتی نوروز ۱۴۰۱ عکسای امروزتو مرور میکنی؛ به خودت بگی: به به که چه کردم...!!!👌💪
راتین رها - ۱۴۰۰/۱/۱
پارک پدر کرمان
بقیه عکسها را در ادامه مطلب ببینید...
نوروز ۱۴۰۰ بیننده ویژه برنامه نوروزی دوستان هنرمندم از سیمای مرکز کرمان باشید.
پخش برنامه: هر شب ساعت ۹ شب از شبکه کرمان
عکس مربوط به یک ماه پیش است
بی تابتم مثل بارونی که تشنهی کویره
مثل ماهی که توی دریا اسیره... ♥️
هفت باغ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۵
راتین رها؛ خواننده، ترانهسرا، آهنگساز و تنظیم کننده موسیقی پاپ و متولد ۳۰ شهریور ۱۳۶۹ در کرمان است.
از محبوبترین آثارش میتوان به آهنگهای "بانو، سرباز، بارانترین کرمانیام، علاقه، تاثیر و جبر احساس" اشاره نمود که به معرفی او به مخاطبان موسیقی کمک شایانی کردند.
مکان عکس: مقبره شاه نعمت الله ولی در ماهان (سال ۱۳۹۵)
عکاس: محسن رجبپور
آثار راتین رها را میتوانید از وبسایت زیر دانلود کنید:
یه شب خاطره انگیز در زرند
هوای بارانی و مه گرفته شهر کرمان در هشتم اسفند 1399
بعضی آهنگا اونقدر به موقع منتشر میشن که با خودت میگی: "عه! شاعر و خوانندش از کجا میدونستن...؟!"
ما اشتباه تلخ هم بودیم
از باور همدیگه کم بودیم
تو ماجرای قتل این احساس
ما هر دو باهم متهم بودیم
حس میون ما یه عادت بود
ما عشقو تو همخونگی دیدیم
ما اشتباه سادهامون این بود
وابستگی رو عشق میدیدیم
باید تموم میشد، وقتی که آیندت
با من حروم میشد...
باید تموم میشد، این بهترین راه بود
باید تموم میشد...
باید تموم میشد، جایی که ما باهم
اما جدا بودیم...
ما اشتباه بودیم، چون از همون اول
تا انتها بودیم...
بقیه ی این ماجرا را در ادامه مطلب دنبال فرمایید...
ولنتاین خود را چگونه میگذرانید؟
من که با آرین (برادرزادم) میگذرونم. شما خوش باش و حسرت ما سینگلارو بخور...
بقیه عکسها را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید...
خیلی وقت بود که منتظرم بودن. البته قرار نبود بدقولی کنم و دیر برسم اما یهویی دقیقه نود از یه جای دیگه تماس گرفتن و برای مراسمی دعوتم کردن که تا اجرامو انجام دادم، دیر رسیدم.
یه بابابزرگ پرانرژی و خندون تا سازمو روی کولم دید از روی صندلی بلند شد و اومد سمتم و گفت زود برامون آهنگ بخون. انگار تو دلش تاب نداشت.
دوتا آهنگ شاد با گیتار خوندم که کلی باهاشون رقصید. بعد اومد بهم گفت: ”جوون اگه میخوای بری بهشت، همیشه بیا اینجا!“
_ گفتم چشم بابا بزرگ.
خواستم برم که تا دم درب بدرقم کرد و بازم گفت: همیشه برات دعا میکنم.
این جملههاش خیلی آرومم کرد. قدر بابابزرگا و مادربزرگاتون رو بدونین... واقعا نعمتن. ♥
مردبارونی- ۱۳۹۹/۱۱/۲۲
ای دریغا از غم روزای رفته
همه سرگشته و خسته ی عشق
میان این همه نامهربانی
هنوزم عاشق و دلبسته ی عشق
در این همهمه ی حجم شلوغی
با اینکه همه هستند و اما
چه تنهاییم میان آدمها
چه تنهاییم میان آدمها... 💔
✍🏻 بخشی از ترانه «بیهوده» (شازده کوچولو) به قلم راتین رها
🙏🏻 مرسی رفقا بابت خاطرهسازی توی این دو شب
لحظه ای مرا
نگاه می کند
لحظه ای بعد
نه !
مرا به راحتی
فراموش می کند
به تو می گویم
چه غریب است
تنها بودن
در روزگاری که
تو را مهمان کرده اند
و لحظه ای بعد از آن
ناخوانده ات می کنند
در همان خانه
مثل کودکی یتیم
مثل همه روزهای
سیاهی
که بر تو گذشت
و من هر بار
نفهمیدم آن را
کاش می فهمیدم
کاش!
متن از حمید میرحسینی
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
همیشه بیخیالیش قشنگتره!
پس بیخیال باش تا بگذره...
راتین رها - ۱۳۹۹/۱۱/۸
مرداد سال ۱۳۹۵ در مسیجهای شبکه اجتماعی «فیس بوک» که هنوز برو بیایی در ایران داشت، با پیامی از طرف «بهادر میرحسینی» مواجه شدم که جهت هماهنگی برای مصاحبه وقت خواسته بودند.
پاسخ پیامشان را دادم ولی جدی نگرفتم. گفتم لابد مثل تمام رسانهها که بازاریابی میکنند، ایشان هم برای تبلیغات و بخش مالی نشریه پیام دادهاند.
تا اینکه یک روز حضوری به کرمان رفتم و در دفتر نشریه همدیگر را برای اولین بار ملاقات کردیم و مصاحبه انجام شد. دقیقا در بزنگاهی که نیاز به امید داشتم و برخی سنگاندازی میکردند و با تخریبهای شدید از اجرا در شهرم (زرند) محروم بودم، این اتفاق خوب شکل گرفت که کلی انرژی مثبت گرفتم. من و «یک صفحه» از همان زمان با هم خو گرفتیم و امروز (۲۸ دیماه) سالروز تولد این نشریه دوست داشتنی است که بیمنت به حمایت از فرهنگ، هنر و هنرمندان میپردازد که صمیمانه این روز را به جناب میرحسینی و دیگر عوامل آن تبریک میگویم.
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
وقتی عشق، محبت، نور، امید و شادی را در چهره و قلب مهربانان حس میکنم؛ از رسالت هنری خویش خرسند میشوم.
هنرمند فقط برای خلق اثر هنری نیافریده شده، بلکه باید بهواسطه احساس زیبایی که از پروردگارش به ارث برده است انقلابی به پا کند تا تاثیرش در همهی زمانها ماندگار شود.
راتین رها - ۱۳۹۹/۱۰/۲۷
دیشب در جمع خانواده محترم میرحسینی ❤️🙏🏻
غروبهای جمعه هرچند دلگیر است، اما رفیق که باشد؛ نه حساب روزش در دست است و نه میفهمی غروب شده!
راتین رها - ۱۳۹۹/۱۰/۲۶
عکس اول: بعد یه هفته که دیدمش، پرید بغلم ولی آروم بود و شیطونی نکرد
عکس دوم: از خمیازهاش مشخصه خسته هست
عکس سوم: با نوازشهام بالاخره تو آغوش عمو خواب رفت 😍❤️
شبتون بخیر 👋🙏🏻
همیشه خودم بودم. از دیگری بودن متنفرم!
راتین رها - ۱۳۹۹/۱۰/۴
انتظار گاهی شیرین است و گاهی تلخ...
این تویی که از زمان چطور بهره ببری!
✍️ راتین رها
📸 قبل از اجرا - اولین چهارشنبه زمستانی یک صفحه ♥️
چهارده سال رفاقت، عدد کمی نیست. بهخصوص برای من که توی انتخاب دوست، فوقالعاده حساس و وسواسیام. آشنایی منو محسن از دوم دبیرستان با یه وبلاگ اینترنتی آغاز شد و همچنان هم ادامه خواهد داشت.
دو تا دوست صمیمی که برای رسیدن به اهدافمون کلی تلاش کردیم. با هم وارد حیطه خبرنگاری و رسانه شدیم که محسن برای سوژههای من عکاسی میکرد و منم گزارش و متن خبر رو تهیه میکردم.
خیلی روزای خوبی رو با هم گذروندیم که ای کاش بازم برمیگشتیم به اون دورانی که تنها دغدغهامون خبر و تهیه گزارش بود.
هنوز یادم نرفته که از آزادی کرمان تا مشتاق پیاده میرفتیم ولی خسته نمیشدیم اما بازم میخواستیم پیادهروی کنیم. پاتوق همیشگیمون باغملی و پارک ریاضیات کرمان بود و کلی با هم درد و دل میکردیم و صدبار از هم خدافظی میکردیم اما باز حرفامون تموم نمیشد. تازه به رسیدنمون به خونه هم باز زنگ میزدیم به هم که تلفنا هم از دستمون کفری بودن!😁
واقعاً یادش بخیر... چه زود با یه چشم برهم زدن اون همه خاطرهی خوب گذشت و فردا ۳۲ ساله میشی. تولدت مبارک رفیق و داداش گلم...♥️🎂
تولدت مبارک آبجی یکی یه دونه ام
شبی بسیار عالی در جمع یک صفحهایها با چاشنی موسیقی...
مورخه ۱۳۹۹/۹/۱۲
چهارده سال به عشق جا گرفتن در دل شما
گاهی برای خوب شدن احوالت، نباید سمت آدمها بروی...
گزینه های امنتر و مطمئنتری هم هست...
مثل بارون، موسیقی، قهوه...